۷۷٫۰۰۰تومان
چشم شب هوپا
چشم شب
اولش فقط سکوت بود و تاریکی. اما بعد، کمکم زمزمههایی شنید. زمزمهها او را دعوت میکردند که به آنها بپیوندد.سوگل حواسش جمع بود و میدانست که قرار نیست به کسی یا چیزی بپیوندد. او فقط باید از این مه عبور میکرد و سمت دیگرش به ماکارا و نگهبان دشت و نونقندی میرسید. اولش توی مه یکعالمه درخت پر برگ دید و بعد بین درختها و شاخههایشان سایههایی دید که کمرنگتر از درختها بودند. سایهها شکلهای مختلفی داشتند. بعضیهایشان شبیه آدمها یا دیگر حیوانات بودند و بعضیها هم شبیه موجودات دیگری که نمیشن...
سوگل دروغهای کوچکی میگوید و تنها آرزویش این است که کسی از دست کسی ناراحت نباشد. او نصفهشب یک گودال میکند و باید تصمیم بگیرد که گودال و آنچه را که درونش هست با خاک پُر کند یا نه.
اینکه هر طرف بچرخی، یک دیو جلوی رویت سبز شود اصلاً خندهدار نیست، اعتماد به یک مارمولک سبز زشت و یک پرندهی خاکستریرنگ مرموز، در گذر از سرزمینهای جادویی هم کار آسانی نیست.
سوگل باید تصمیم بگیرد و باید عواقب این تصمیم را هم بپذیرد.
کتاب چشم شب در بانک کتاب کتاب گالری عرضه شده است
شما میتوانید خرید آسان و مطمئن انواع کتاب را با ما تجربه کنید
تهیه و ارسال کتاب شما در سریعترین زمان ممکن به سراسر کشور با کتاب گالری
انتشارات:
هوپاشابک: 9786008025351
نویسنده: مریم عزیزی
برچسبها: کتاب داستان | خرید کتاب | خرید رمان